تئاتر برای آموزش
«تئاتر برای آموزش»
«تئاتر آموزشی» در کنار تئاتر سیاسی-مردمی، یکی از دو خاستگاه تاریخی تئاتر کاربردی محسوب میشود. این نوع تئاتر در کشورهای آلمان و انگلستان با اسمهای تئاتر آموزشی (Theatre Padagogik) و تئاتر در حوزۀ آموزش (Theatre in Education) یا به اختصار TIE مطرح شد و به کشورهای دیگر راه یافت. در کل تئاتر آموزشی از هنر نمایش برای تسهیل و تقویت امر آموزش استفاده میکند. هدف اصلی این نوع تئاتر تغییر دادن درک ما از جهان پیرامون است. برای تحقق این هدف زبانی غیرکلامی و غیرنوشتاری را به کار میگیرد و اجتماعات را برای غلبه بر معضلات تمرین میدهد.
در انگلستان، تئاتر در حوزۀ آموزش (TIE) به عنوان یک فرم تئاتری جدید در دهۀ 1960 میلادی مطرح شد. در آن زمان، سیاستهای گام به گام دولت با پشتیبانی از عنر به این شکل بود که گروههای تئاتری زیادی اجازه داشتندبرنامههای تازهای برای توسعه اجتماعی راهاندازی کنند. در واقع از گروههایی پشتیبانی میشد که درگیر این نوع پروژههای اجتماعبنیاد میشدند و کار با مدارس محلی حوزهای مشخص برای این مشارکت محسوب میشد. این گروههای نمایشی به جای اینکه افراد را از مدارس به تئاتر بیاورند، در محیط مدارس کار خود را آغاز کردند. پس میبایست در خلق تئاتر برای این مخاطبان جدید محتوای برنامههای آموزشی را نیز دخالت میدادند. برای بازیگران حرفهای که غالبا اعضای گروهی ثابت بودند، روش کار معمول در یک صحنه سنتی و قابعکسی پاسخگوی چنین کاری نبود زیرا میبایست در کلاسهای درس، با امکانات بسیار ناچیز و تماشاگرانی که ناگزیر کم تعداد بودند کار میکردند. به علاوه این ارتباط نزدیک با تماشاگران دانشآموز، از آنان مشارکت بیشتر و متفاوتتری را نسبت به مراکز تئاتر کودکان میطلبید که بارزترین نمونه آن مرکز تئاتر برایان وی (تاسیس1953) بود. بازیگرانی که به طور ثابت و گردشی در مدارس کار میکردند، چون با امر مشارکت و برنامههای درسی سر و کار داشتند، ملزم بودند در حوزۀ تدریس هم مهارت پیدا کنند. نتیجه این امور، گونۀ جدیدی از تئاتر به نام تئاتر آموزشی و نوع جدیدی از بازیگر به نام معلم-بازیگر شد. از سوی دیگر این تجربۀ نو برای معلمهای مدارس به فرصتی تبدیل شد تا به صورت حرفهای آموزش با نمایش-تئاتر را یاد بگیرند. کارگاههای آموزشی برای معلمان و درگیر کردن مستقیم آنان در خلق و تکمیل اطلاعاتی که برای آماده کردن و تقویت هر اجرا لازم بود، میزان موفقیت پروژههای تئاتر آموزشی را تعیین میکرد.
متون نمایشی تئاتر آموزشی غالبا با همکاری گروهی و با دادههای اطلاعاتی معلم تهیه میشد. و اغلب به موضوعات محلی و محتوای درسی گروههای سنی خاص میپرداخت. لازم بود بازیگران در فرآیند تهیه این متون توان همکاری داشته باشند، پژوهش کنند و دیدگاههای انتقادی وسیعی در مورد مقولات اجتماعی-سیاسی و آموزشی کسب نمایند. نکتۀ محوری برای تاثیرگذاری این فرآیند در نظر گرفتن نیازهای مخاطبان و ضرورتهای برنامۀ درسی بود که در چهارچوبی زیباییشناختی جای میگرفت. اجراهای تئاتری حاصل از آن، در بهترین شکل، با عمومیت دادن به منابع بومی و معتبر، برای تماشاگران پژواکهای عقلانی و عاطفی ایجاد میکرد، پس از اجرا موجب تامل میشد و امکان کاربردهای مناسب موضوعات را ایجاد میکرد. تئاتر آموزشی چیست؟ جیمز هنسی در پاسخ به این پرسش موارد زیر را برمیشمارد (که البته ادعای مطلق بودنشان را ندارد):
- تئاتر آموزشی مثل همۀ فرمهای تئاتری، فعالیتی اجتماعی محور است. معمولا در مکانی معین به اجرا درمیآید و قواعد آن بر مبنای حفظ هوشیاری نسبت به ساختگی بودن موقعیت است؛ قواعدی که نیازمند علاقه و توافق ضمنی همه حاضرین است.
- تماشاگران تئاتر آموزشی ملزم به دیدناند؛ اختیار نوآموزان در دیدن یا ندیدن اجرایی آموزشی محدود است.
- هدف عمدۀ تئاتر آموزشی تدریس است. تجربه، یادگیری را تعدیل میکند، معمولا توسط بازیگران و از طریق شخصیتهایی خلق میشود که مکمل روایت نمایشیاند.
- تئاتر آموزشی مانند دیگر فرمهای تئاتر، متکی به درگیر شدن جسمی، عاطفی و عقلانی مشارکتکنندگان است.
- تجربه تئاتر آموزشی با کار در مدارس و دانشکدهها بالندگی یافته است. معمولا اجراها با شرایط سنی هر کلاس و گروهی تناسب دارند.
- تئاتر آموزشی بر این دو باور محوری تکیه دارد که رفتارها و عرفهای انسانی حاصل فعالیت اجتماعیاند و میتوانند تغییر کنند و اینکه تماشاگران به عنوانعاملان بالقوۀ تغییر، باید در جریان یادگیری به مشارکتکنندگان فعال بدل شوند.
- تفاوت اصلی تئاتر آموزشی و تئاتر مرسوم در کیفبت رابطهای است که بازیگران با تماشاگران ایجاد میکنند. تئاتر آموزشی تماشاگران خود را با تشویق به مشارکت از طریق فرم هنری درگیر میسازد تا به صورت فعال و تعاملی به روایت نمایشی واکنش نشان دهند و پاسخگوی آن باشند.
به طور خلاصه نکتۀ پایانی هنسی این است که آنچه تئاتر آموزشی را از تئاتر سنتی جدا میکند، روشها و ابزارهای خلق آن و ابتکار به عنوان فعالیت محوری اغلب گروههای تئاتر آموزشی است.
پس از گذشت چهل سال، گروههای تئاتر آموزشی زیادی به وجود آمدهاند و این تجربه وارد کشورهایی چون کانادا، استرالیا و کشورهای دیگر در اروپا شده است. وقتی در دهۀ 1980 سیاست انگلستان محافظهکارانهتر شد و تخصیص بودجه به گروههای تئاتر آموزشی متمرکز گردید بسیاری از این گروهها که با صراحت مواضع و تصمیمهای سیاسی خاصی را نقد میکردند، تهدید شدند و در برخی موارد کنارهگیری کردند. بسیاری از گروههای تئاتر آموزشی با حفظ توان آموزشی خود پابرجا ماندند و برنامههای خود را برای مسئولان مدارس محلی جذابتر کردند. گروهها یاد گرفتند کارهایی خلق کنند که برای تماشاگران بیشتر و در مکانهای بزرگتری نظیر سالنهای ورزشی یا سخنرانی قابل اجرا باشد. اصل مشارکت هنوز در این تجربه محوریت داشت اما الزاما –به دلیل کوتاه بودن زمان کلاسها- به آمادهسازی قبل و فعالیتهای بعد از اجرا تقلیل یافت. محتوای برنامهها معمولیتر، و به جای تکیه بر مشارکت فعال با معلمها، به مرور متکی به کتابهای درسی شد. گروههای تئاتر آموزشی محو نشدهاند و هنوز تعدادی از گروههای خوب تئاتر آموزشی، به طور خاص در انگلستان، وجود دارد. به تازگی علاقه به تئاتر آموزشی به عنوان بخشی از شیوۀ مداخلهای تئاتر کاربردی در مکانهای آموزشی احیا شده است.
منابع
1.Prendergast, Monica&Saxton, Juliana, Applied Theatre : International case studies and Challenges for Practice, Intellect. The University of Chicago Press,2009
2.English Wikipedia. Pedagogy Theatre.