تئاتر خاطره
«تئاتر خاطره»
یکی از گونههای درام/تئاتر کاربردی، تئاتر خاطره (یا تئاتر یادآور) است. این نوع تئاتر قابلیتهای نمایشی موجود در سرگذشت واقعی افراد راکشف و فعال مینماید. تئاتر خاطره از بیان خاطرات افراد نسل پیشین به عنوان مبنایی برای خلق متون نمایشی و از تجربههای آنان به عنوان منبع تولیدات هنری و خلاقیت تئاتری بهره میگیرد. این امر با اهداف آموزشی – درمانی و به مدد راهبردها وفنون درام آموزشی صورت میپذیرد. غالبا گروهی از سالمندان سرگذشتها و تجربههای خود را باهم به اشتراک میگذارند که گاه این تجربهها با فعالیتهای نمایشی، حالت بالفعل پیدا میکنند و به اجراهایی بدل میشوند که ممکن است توسط خود سالمندان یا بازیگران حرفهای بهنمایش گداشته شوند. در یک کلام میتوان تئاتر خاطره را چنین تعریف کرد: دراماتیزه کردن و خلق تئاتر به کمک خاطرات.
نمایشهای حاصل از بیان این خاطرات معمولا در فضاهایی بع اجرا در میآیند که ما آنها را به عنوان مکان تئاتری نمیشناسیم اما جاهایی هستند که تماشاگران در آن احساس راحتی میکنند. این مکانها هدفی دوگانه دارند: زایش خاطرات و استفاده از آنها برای باززایی خاطرات و خلق قصههای بیشتر توسط تماشاگران. مواد خام آفرینش متن در این نوع تئاتر عبارتند از: خاطرات ضبط و ثبت شده افراد سالمند بر نوار یا بر کاغذ، بحثهای گروهی، مصاحبههای انفرادی، بداههسازی یا نوشتههای کوتاه. این سرگذشتها به همان تماشاگرانی منعکس میشود که خود ناقل قصه اجرا بودهاند و در کنار آنان اعضای خانوادهشان، سایر بزرگان خانواده و مهمانانشان نیز حضور دارند.
غالبا تماشاگران را گروهی کوچک تشکیل میدهد و اینگونه دیدن و شنیدن هم برای بازیگران و هم برای تماشاگران راحتتر خواهد بود. بعد از اجرا، پدیرایی با چای و کیک فضا را برای گفتوگوهایی کهیا میکند که خاطرات تماشاگران را بازتاب میدهد، زیرا آنان با قصههایی که شنیدهاند و اجراگرانی که ملاقات کردهاند، وارد تعامل میشوند.
گاه این نوع تئاتر به شکل بینا-نسلی برگزار میشود و میتواند به دو روش اجرا گردد. در روش اول گروهی از افراد جوان قصههایی از خاطرات زندگی را از افراد مسن میگیرند، آن را دراماتیزه میکنند وبرای خود آن افراد به اجرا درمیآورند. در روش دوم یک گروه تئاتر متشکل از افراد مسن میتوانند یادآوریهای خود را برای مخاطبان جوان به اجرا درآورند تا درک عمیقتری نسبت به نسل پیشین و اجداد خود پیدا کنند. امروزه که رژیمهای غذایی اصلاح شده، فناوری پزشکی پیشرفت کرده و نیازهای سالمندان بیشتر تامین شده است، عجیب نیست که اکثر مردم عمر دراز داشته باشند و باز هم تعجبی ندارد که ما ندانیم چگونه سالهای کهولت را پربار و سرگرمکننده بگذرانیم. امروزه نحوۀ گذران زندگی ما در دوران کهولت به حوزۀ پژوهشی مهمی بدل شده و چنین پیداست که نیازهای سالمندان بیشباهت به نیازهای انسانهای همه نسلها نیست: آنان نیاز دارند بر حضور و ارزششان در دنیا تاکید شود. باربارا مایرهاف بر آن است که ما هیچ آئین معناسازی برای این دوره خلق نکردهایم؛ چیزی که مایرهوف از آن به آداب تعریف شده برای طول عمرهای جدید یاد میکند. او خاطرنشان میکند چنین آدابی میتواند به ابزارهای نیرومندی در دست سالمندان بدل شوند تا با آن هویت دوران پیری خود را بسازند و بدون چنین ابزارهایی، دشوار بتوان دوران پیری کسی را دوران مکمل زندگیاش دانست. این حس مکمل بودن با خلق زمان و مکان برای فعالسازی حافظه، داستانگویی و برقراری ارتباط ایجاد میشود.
اهمیت تئاتر خاطره در این است که قصههای نسل سالمند را به قالب اجرا درمیآورد؛ قالبی که معنابخش و تاییدکننده است. این کار نه فقط برای کسانی که قصهشان نقل میشود بلکه برای فعالسازی قصههای تماشاگران ایشان – که آنان نیز معمولا سالمندند- و پرستاران و اعضای خانوادههایشان نیز انجام میگیرد. برای گروه اخیر تئاتر خاطره میتواند از طریق گفتوگوهای پس از اجرا محرکی قوی برای برقراری ارتباط مجدد با گذشته و احترام نسبت آن باشد.
منابع
Schweitzer,: Pam, Reminiscence theatre: Making theatre from Memories, Age Exchenge,2007.
Prendergast, Monica & Saxton, Juliana, Applied Theatre: International Case Studies and Challenges for Practice, Intellect, The University of Chicago Press,2009.